محدث عصر شیخ محمد ناصر الدین آلبانی
«۱۴۲۰-۱۳۳۳ هـ ق / ۱۹۱۴-۱۹۹۹م»
نویسنده: اسامه شحاده
پیش در آمد:
محدث عصر شیخ ناصر الدین آلبانی از مشهورترین مصلحان سلفی عصر حاضر است که تأثیر بسزایی در مسیر امت اسلامی داشته است، تأثیر ایشان محدود به یک سرزمین نبوده بلکه به سراسر جهان رسیده است، هیچ پژوهشگری نمیتواند از دعوت اصلاحی معاصر سخن بگوید و تلاشهای شیخ آلبانی و نقش محوری و اساسی ایشان در بیداری اسلامی معاصر را نادیده بگیرد، با وجود اینکه ایشان هیچ جماعت و یا مؤسسهای تأسیس نکردند، تنها حرص ایشان برای نشر سنت صحیح نبوی خود نشان پیشگامی ایشان بود و دست یافتنش به مقامی که همه و حتی دشمنان و مخالفانش برای رسیدن به آن مسابقه میدادند.
میلاد و رشد شیخ آلبانی:
شیخ محمد ناصر الدین بن حاج نوح نجاتی آلبانی در سال ۱۳۳۳ هـ ق برابر با ۱۹۱۴ میلادی در شهر آشقودره پایتخت آن دوران کشور آلبانی در خانوادهای فقیر اما دیندار و علمدوست دیده به جهان گشود، پدرش یکی از علمای مشهور حنفی مذهب رسمی دولت عثمانی بود، زمانی که خلافت اسلامی ضعیف شد در سال ۱۹۱۲ میلادی آلبانی از امپراتوری عثمانی جدا شد، بخش از آن به صربستان و مونتهنگر و بخش به مقدونیه سپرده شد و بخشی دیگر بنام آلبانی باقی ماند، اوضاع مسلمانان آلبانی در آن زمان بسیار آشفته بود، و این کشور گویا تابع ایتالیا به رهبری موسولینی بود، احمد زاغو پادشاه آلبانی سیاستهای دین ستیزانهی آتاتورکی را در آلبان اعمال میکرد، و زنان مسلمان را از پوشیدن حجاب منع میکرد، پدر شیخ آلبانی برای حفاظت از دین خود در سال ۱۹۲۳م همانند بسیاری از آلبانیاییها راه هجرت را در پیش گرفت و در دمشق اقامت گزید.
در دمشق شیخ آلبانی در مدرسهی خیریهی اسعاف مرحلهی ابتدایی را گذراند، او هیچ آشنایی با زبان عربی نداشت، و از آنجایی که مدارس دولتی در آن زمان زیر نظر اشغالگران اداره میشدند چندان توجهی به علوم شرعی نداشتند، لذا پدرش علاقهی چندانی به فرستادن او به مدارس دولتی نداشت، و تصمیم گرفت خود، آموزش کودکش را آغاز کند، شیخ آلبانی قرآن کریم، تجوید، نحو، صرف، و فقه حنفی را نزد پدرش فرا گرفت، و کتابهای «مراقی الفلاح» در فقه حنفی و برخی کتب زبان عربی و بلاغت را نزد شیخ سعید البرهانی خواند.
ایشان در کنار علوم شرعی از پدرش ساعت سازی را یاد گرفت تا جایی که در این زمینه شهره شد و از این راه ارتزاق میکرد.
روی آوری به علم حدیث و توجه به آن:
شیخ آلبانی در محیطی حنفی و متعصب رشد کرد که تصوف و تقلید منهج و روش غالب اهل شام بود، پدرش او را با خود به زیارت قبور ابن عربی و نابلسی میبرد و فضای آن روز بشدت علیه دعوت بسوی کتاب و سنت بود و از آن با وهابیت یاد میکردند، اما خداوند میخواست در مسیر پیروی از قرآن و سنت و اجتهاد گام بردارد، او میگوید: « من همچنان بر روش پدرم بودم تا اینکه خداوند مرا به مسیر سنت راهنمایی کرد، لذا دست از بسیاری کارها که از وی آموخته بودم و او باور داشت قربت و عبادت است کشیدم»، تقدیر الهی این بود که پدر شیخ آلبانی به دمشق مهاجرت کند تا ایشان با زبان عربی آشنا شود و کتابهای علمای سلفی را مورد مطالعه قرار دهد، لذا شیخ آلبانی همیشه از پدر و مادرش بابت این هجرت قدردانی میکرد، با وجود اینکه پدرش بشدت با منهج سلفی مخالف بود و از شیخ آلبانی خواسته بود یا بر مذهب حنفی بماند و یا اینکه از خانه و محل کار او بیرون رود، اما شیخ آلبانی پیروی از دلیل صحیح قرآن و سنت را برگزید در حالی که به سی سالگی نرسیده بود.
داستان تحول شیخ آلبانی به منهج قرآن و سنت از طریق مطالعهی مجلهی المنار علامه محمد رشید رضا بود، درست زمانی که ایشان سنشان از بیست سال کمتر بود، خود شیخ آلبانی میگوید: « اولین کتابهایی که به مطالعهی آن علاقمند شدم داستانهای عربی مانند ظاهر و عنتره، شاه سیف و ... بود، سپس به مطالعهی داستانهای پلیسی ترجمه شده به عربی مانند آرسین لوبین روی آوردم، روزی از روزها در میان کتابهایی که فروخته میشد بخشی از مجلهی المنار را یافتم که در آن رشید رضا مقالهای در مورد کتاب احیاء علوم دین غزالی و ویژگیهای آن نوشته بود و به بیان محاسن و عیوب این کتاب اشاره کرده بود... برای اولین بار بود که چنین نقد علمی میدیدم، لذا مرا شیفتهی مطالعهی کتاب احیاء کرد، سپس تصمیم گرفتم تخریج احادیث احیاء علوم دین توسط حافظ عراقی را مطالعه کنم، لذا تصمیم گرفتم این کتاب را اجاره کنم چون هزینهی خرید آنرا نداشتم، هنگام مطالعهی کتاب حافظ عراقی شیفتهی تخریج ایشان شدم و تصمیم گرفتم از کتاب وی نسخهبرداری کنم».
این در واقع جرقهی روی آوردن شیخ آلبانی به علم حدیث بود، و دلالتی است مهم بر نقش مجلات و روزنامهها و رسانههای راستین در هدایت مسلمانان و سودرسانی به جوانان، و روزنامهها و مجلات از مهمترین اسباب نهضت بیداری اسلامی معاصر هستند، خداوند اراده کرده بود یک مقاله سبب ظهور محدث عصر شود.
زمان گذشت و شیخ آلبانی در سال ۱۳۷۲ نوشتن مقالات علمی در رابطه با علوم حدیث و نشر آن در مجلهی «تمدن اسلامی» را آغاز کرد که تأثیر بسیار زیادی در علم حدیث و توجه به التزام و تعهد به سنت صحیح نبوی در داخل و خارج از سوریه داشت و آغازی بود برای مطرح شدن آلبانی در جهان اسلام، دکتر احمد معبد در مورد این مقالات میگوید: « از خود میپرسیدم شیخ ناصر چگونه احادیث صحیح و ضعیف را از هم تشخیص میدهد؟ آیا او ساحر است؟» سپس دکتر احمد معبد خودش از علمای بزرگ حدیث در جهان اسلام شد.
مجلهی المنار تأثیر زیادی در بیداری مبارک اسلامی اصلاحی در جهان اسلام داشت تا جایی که برخی خاورشناسان از آن بعنوان وزارت رسانهی جهان اسلام یاد میکردند، این مجله در شام بهفروش میرسید چرا که شام آن روز با دعوت اصلاحی از طریق حلقات علمی افرادی چون علامه طاهر الجزایری، علامه عبدالرزاق البیطار، علامه جمال الدین قاسمی، و شیخ محمد بهجت البیطار -که بعدها شیخ آلبانی با ایشان آشنا شد و از در برخی مجالس و دروس ایشان حضور یافت- آشنا شده بود.
شیخ آلبانی مجلهی المنار را پیگیری میکرد و از پژوهشهای آن و بویژه تحقیقات رشید رضا در علوم حدیث استفاده میکرد، نخستین فعالیت حدیثی او نسخه برداری از کتاب "المغني عن حمل الأسفار في تخريج ما في الإحياء من الأخبار" نوشتهی حافظ عراقی بود، البته تنها نسخه برداری نبود، زمانی که ایشان نصف یک جلد از کتاب را نسخه برداری کرد تصمیم گرفت برخی واژههای نامانوس را شرح دهد، لذا بار دیگر از این کتاب نسخه برداری کرد همراه با شرح واژههای نامانوس تا جایی که حواشی وی بر کتاب بیشتر از متن شد و تعداد صفحان آن به ۲۰۰۰ صفحه رسید!! خود شیخ آلبانی در این رابطه میگوید: « تلاشی که آنروز انجام دادم مرا به ادامهی مسیرم تشویق کرد»، توجه به حدیث و علوم آن پیشهی شیخ آلبانی شد تا جایی که در میان مجامع علمی دمشق به آن شهره شد، تا جایی که ادارهی کتابخانهی ظاهریهی دمشق اتاقی ویژه برای او در نظر گرفت تا پژوهشهای علمی مفید خود را در آنجا بنویسد و به وی اجازه داد هر وقت میخواهد وارد آن شود، شیخ آلبانی همیشه فضل شیخ رشید رضا بر خودش را بر میشمرد و میگفت: «اگر امروز من در مسیر سلفیت هستم و احادیث صحیح و ضعیف را از هم تشخیص میدهم از فضل خداوند و سپس بوسیلهی رشید رضا رحمه الله و از طریق مجلهی المنار ایشان بوده که در آغاز مسیر کسب دانشم با آن برخورد کردم».
جا دارد اینجا نسبت به اهمیت ارتباط میان دو نسل و تأثیر غیر مستقیم تلاشهای مصلحان اشاره کنیم، رشید رضا مجلهی المنار را تأسیس میکند و دعوت اصلاحی خود در بزرگداشت سنت و فراخوان پالایش آنرا منتشر میکند، شیخ آلبانی این دعوت را اجابت میکند و آنرا مبدل به یک فکر و اندیشهای میکند که در میان امت جاری میشود، شیخ طاهر الجزایری در سال ۱۲۹۶ هـ ق برابر با ۱۸۸۰ میلادی کتابخانهی ظاهریه را تأسیس میکند و شیخ آلبانی پنجاه سال بعد در جستجوی یک ورقهی گمشده از نسخهی خطی «ذم الملاهی» نوشتهی حافظ ابن ابی الدنیا ده هزار نسخهی خطی این کتابخانه را بررسی میکند!، گاهی اوقات او درحالیکه مشغول مطالعه بود ساعتها بر روی پله میایستاد، زمانی که پزشک از او خواسته بود استراحت کند!!
جستجوی آلبانی برای یافتن این ورقهی گمشده سبب شد تا نسخههای خطی کتابخانهی ظاهریه را فهرستبندی کند.
شیخ آلبانی هر کدام از کتابهای خطی کتابخانهی ظاهریه را سه مرتبه خواند و نکات حدیثی آنرا یادداشت کرد، بازدید از کتابخانههایی که از نسخه های خطی نگه داری میکردند و جمع آوری نکات حدیثی این کتابها از علاقمندیهای ویژهی شیخ آلبانی شد تا جایی که نسخههای خطی کتابخانهی ظاهریهی دمشق، کتابخانهي اوقاف حلی، کتابخانهی محمودیه در مسجد نبوی، کتابخانهی عارف حکمت در مدینهی منوره، و کتابخانهی دانشگاه اسلامی مدینهی منوره و دیگر کتابخانههای حاوی نسخههای خطی را جمع آوری کرد که تعدادشان چهل جلد بود، این چهل جلد کتاب ثروت علمی حدیثی شیخ آلبانی بود که ایشان را از دیگر همعصرانش پیش انداخت، از آنجایی که او در مضیقهی مالی بود از برگههای تبلیغاتی که در راه جمع میکرد و یا با هزینهی بسیار پایین خریداری مینمود برای یادداشت نکات علمی این نسخهها استفاده میکرد، عجیب نیست شیخ آلبانی اینهمه نسخههای خطی را مطالعه کند، همه به همت والای او در مطالعه و پژوهش در زمانی پیریاش و حتا پنجاه روز قبل از وفاتش گواهی میدهند، حال همت او در دوران جوانیاش چگونه بوده است؟ او زندگیاش را با نجاری آغاز کرد و در فصل زمستان به نجاری مشغول میشد، پدرش به او پیشنهاد کرد ساعت سازی را بیاموزد، وی از وقت فراغت خود برای آموزش ساعت سازی استفاده میکرد، پس از اینکه از پدرش جدا شد مغازهای برای خودش باز کرد و روزانه یک یا دو ساعت را تعمیر میکرد بهاندازهای که هزینهی زندگی خود و خانوادهاش را تأمین کند، سپس به کتابخانهی ظاهریه میرفت و ساعتها در آن به مطالعه مشغول میشد، پس از مدتی توانست برای خود در ادارهی مغازه دستیاری پیدا کند، و تنها در روزهای سه شنبه و جمعه بمدت سه ساعت به مغازه میرفت و بقیهی اوقاتش را در کتابخانهی ظاهریه میگذراند، آلبانی بسبب این تلاش و کوشش و پشتکار و همت والایش محدث عصر و یاری دهندهی سنت شد.
شعر چگونه میتواند مردی را توصیف کند که حتی دشمنانش او را ناصر الدین میخوانند
مطالعهی کتابهای خطی کتابخانهی ظاهریه از جمله کتابهای شیخ الاسلام ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم و دیگر ائمهی بزرگ سلفی تأثیر زیادی در گرایش ایشان به سلفیت داشت.
دعوت علامه آلبانی:
مطالعهی مجلهی المنار و پس از آن کتابهای خطی کتابخانهی ظاهریه و علاوه بر آن، شخصیت قوی و با جرأت آلبانی سبب شد ایشان باورهای اصلاحی سلفی خود را در دمشق علنی کند، در آن زمان علنی کردن این اندیشهها در جامعهی دمشق چیز جدیدی بود، شاگردان شیخ جمال الدین قاسمی امثال علامه بهجت البیطار، شیخ عبدالفتاح الامام رئیس جمعیت جوانان مسلمان در سوریه، و شیخ توفیق البزره شناخته شده بودند اما فعالیت آنها در میان شاگردان و طرفدارانشان بود، اما شیخ آلبانی دعوت خود را در میان تودهی مردم علنی کرد و بشدت از آن دفاع میکرد، و در این میان سختیهای متعددی را متحل شد، اینجاست که بسیاری از پژوهشگران سلفیت معاصر شام را با نام آلبانی پیوند میدهند.
شیخ آلبانی با پدر، شیخ و استادش برهانی، و دیگر اساتیدش پیرامون قضایای توحید و شرک مانند ادای نماز در مساجدی که در آن قبر وجود دارد مناقشه و گفتگو میکرد، و نتیجهی این بحثها این بود که وی کتابش «تحذير الساجد من اتخاذ القبور مساجد» را به رشتهی تحریر در آورد، این گفتگوها و بحثها همچنان ادامه داشت تا اینکه پدرش از وی خواست از او جدا شود پس از اینکه آلبانی با اجبار پدرش بر ادای نماز پشت سر نماز حنفی مخالفت کرد، در آن زمان پیروان هر مذهب بخاطر تعصبات مذهبی بطور جداگانه نماز جماعت ادا میکردند و هر نماز چهار مرتبه بر اساس چهار مذهب اهل سنت اقامه میشد که با وحدت کلمه و همدلی امت در تعارض بود، آلبانی بشدت با این قضیه مخالف بود و با نخستین امام نمازش را ادا میکرد از هر مذهبی که میبود[1]، این جریان از نخستین قضایای بود که آلبانی با جمهور مخالفت کرد و به وهابیت و بیاحترامی به مذهب اهل سنت متهم شد، و از وی به نزد حکومت وقت شکایت بردند، روزی از روزها یکی از ائمهی جماعت متعصب او را دید و در مقابل مردم فریاد زد: یالا برو بیرون...بیرون..بیرون! اما شیخ از مسجد خارج نشد و با مداخلهی مردم غائله پایان یافت و امام نماز را اقامه کرد، پس از نماز او بر سر شیخ فریاد بر آورد و برخی از همفکرانش را فرستاد تا در خیابان به شیخ آسیب برسانند اما دوستان شیخ و برخی نمازگزاران مانع آنها شدند.
شیخ آلبانی پس از آن از خطابت و تدریس در بسیاری مساجد و شهرها منع شد، و دو بار به زندان افتاد، حتی در اردن بعلت شایعهپراکنی برخی غرض ورزان از این کشور اخراج شد اما با وساطت شیخ محمد ابراهیم شقره نزد ملک حسین پادشاه اردن اجازهی بازگشت به این کشور را یافت و تا آخر عمرش در آنجا ماند، اما در آنجا هم از فشارهای رسمی و امنیتی در امان نبود.
در آن زمان، بسیاری از شاگردان شیخ طاهر الجزایری، شیخ جمال الدین قاسمی، و شیخ عبدالرزاق البیطار که در دمشق به علم و دیانت شهره بودند شیخ آلبانی را به ادامهی دعوتش تشویق کردند و شیخ از محبوبیت زیادی میان فرهنگیان و دانشجویان دانشگاه دمشق برخوردار شد، آنها بر خلاف تودهی مردم که غرق در خرافات و تصوف بودند ارزش دعوت شیخ را میدانستند.
تدریس شیخ از سال ۱۹۴۳ میلادی در مغازهاش آغاز شد و پس از آن به خانهی برخی از دوستانش منتقل شد و سپس خانه ای را اجاره نموده و آنرا مقر ویژهی دروس شیخ قرار دادند، و در سال ۱۹۴۹ میلادی برای نخستین بار نماز عید را در مصلی ادا کردند نه در مسجد.
نباید تأثیر محیط بر شیخ را نادیده گرفت، پدرش برای حفاظت از دین خود از دست حکومت اسلام ستیز راه هجرت در پیش گرفته بود، لذا ایشان زندگی مسلمانانه و اجرای احکام الهی را از اساس دعوت خود میداند، کما اینکه مطالعهی مجلهی المنار شیخ رشید رضا نقش مهمی در شکل گیری شخصیت فرهنگی ایشان و دیدگاههای شمولانهاش داشت، از این رو بود که ایشان کتاب «حقوق زنان در اسلام و بهرهی آنها از اصلاح محمدی» نوشتهی رشید رضا را تحقیق و تصحیح کرد، شیخ آلبانی از پیشگامان تدریس به بانوان مسلمان بود و برای آنها کتاب ادب المفرد امام بخاری را تدریس میکرد.
وجود شیخ آلبانی در محیط باز سیاسی و همراه با علمای بزرگ عصرش مانند: علامه بهجت البیطار و اساتید دانشگاه سوریه سبب شیخ کتاب «شیوهی حکومتداری در اسلام» تألیف محمد اسد خاورشناس مشهور یهودی که مسلمان شده بود را تدریس کند، جنبهی سیاسی اندیشههای شیخ زودهنگام آغاز شود.
شیخ آلبانی بیش از سی مرتبه حج کرد و بارها مناسک عمره را بجای آورد، این سفرهای شیخ مملو از دیدار با شخصیتهای مختلف و گفتگو با آنها و تدریس بود، او همچنین زودهنگام به اروپا و برخی کشورهای اسلامی سفر کرد، همچنین تدریس او در دانشگاه اسلامی مدینهی منوره این فرصت را به او داد با علمای بزرگی همچون علامه احمد شاکر، شیخ حامد الفقی، شیخ محمد عبدالرزاق حمزه، دکتر تقی الدین هلالی، استاد محب الدین خطیب و از مسئولان دانشگاه اسلامی با علامه محمد بن ابراهیم آل شیخ و پس از ایشان با علامه ابن باز و اساتید و دانشجویانی که از سراسر جهان به این دانشگاه پیوسته بودند آشنا شود، همهی اینها سبب شد شیخ از مشکلات و تجارب فعالیتهای اسلامی آگاهی کسب کند و دیدگاههای خود در این رابطه و دعوتش را به کشورهای دیگر منتقل کند، ایشان دیدگاه سلفیانهی ویژهای برای تغییر و اصلاح ارائه میکرد که میتوان از آن بعنوان اساس اندیشههای سلفی دعوی حرکی معاصر یاد کرد.
این دیدارها و مسافرتها سبب شد دعوت شد با وجود ضعف وسایل ارتباطی در آن دوران به اماکن مختلف برسد.
مراحل دعوت آلبانی:
میتوان دعوت شیخ آلبانی را به سه مرحله تقسیم کرد:
مرحلهی نخست: دعوت ایشان در سوریه
در این مرحله شخصیت شیخ آلبانی شکل گرفت، او در عنفوان جوانی و آغاز فعالیتهای علمی و دعویاش بود، هر هفته دو درس علمی ایراد میکرد که دانشجویان و برخی اساتید دانشگاه امثال راتب النفاخ و دکتر محمد رشاد سالم مصری مصحح و محقق کتاب منهاج السنه نوشتهی شیخ الاسلام ابن تیمیه در آن مشارکت میکردند و از جمله کتاب هایی که در این حلقههای علمی تدریس میشد عبارت بود از:
- فتح المجید در شرح کتاب توحید، شرح عبدالرحمن بن حسن بن محمد بن عبدالوهاب بر کتاب توحید پدربزرگش
- الروضه الندیه شرح الدرر البهیه، شرح صدیق حسن خان بر کتاب درر البهیه نوشتهی امام شوکانی
- اصول الفقه نوشتهی عبدالوهاب خلاف
- الباعث الحثیث شرح مختصر علوم حدیث امام ابن کثیر نوشتهی شیخ احمد شاکر
- روش حکومتداری در اسلام نوشتهی محمد اسد
- فقه السنه نوشتهی سید سابق
شیخ آلبانی بیست و اندی سال بیشتر نداشت که برای مجلاتی مانند «تمدن اسلامی» که ریاست آنرا استاد احمد العظمه بر عهده داشت و مجلهی «المسلمون» که ریاست آن با دکتر مصطفی سباعی بود مقاله مینوشت.
ایشان همچنین گشتهای دعوی ماهیانه و منظم به برخی استانهای سوریه مانند حمص، حماه، ادلب، حلب، رقه، و لاذقیه داشت و این گشتها نقش بسیار مهمی در نشر دعوت به کتاب و سنت و فهم سلف در میان مردم داشت.
شیخ آلبانی در این مرحله از دعوتش رویگردی آرام با گروههای اسلامی داشت و برخی رهبران اخوان المسلمین مانند استاد عصام العطار، و شیخ زهیر شاویش در حلقههای درس او شرکت میکردند، وی همچنین دیدگاههای خود در رابطه با کتاب فقه السنهی استاد سید سابق را برای چاپ به مجلهی اخوان المسلمین مصر فرستاد، و استاد حسن البنا در نامهای که به ایشان نوشته از وی میخواهد به نوشتن مقاله برای مجلهی اخوان المسلمین ادامه دهد، شیخ آلبانی در این مرحله همچنین با بسیاری از رهبران گروههای اسلامی همانند شیخ تقی الدین نبهانی بنیانگذار حزب تحریر دیدار داشت، به شهرهای مختلف در داخل و خارج سوریه سفر میکرد.
ایشان همچنین با رهبران برخی فرقههای گمراه مانند عبدالله الحبشی دیدار کرد و به باورهای انحرافی او پاسخ داد، و دیدارهایی نیز با سران فرقهی قادیانیه داشت.
در سال ۱۹۵۵ میلادی دانشکدهی شریعت دانشگاه دمشق از ایشان خواست احادیث بیوع در دانشنامهی فقهیای که دانشگاه قصد داشت چاپ و نشر کند را تخریج نماید، ایشان همچنین بعنوان عضو کمیتهی حدیثی که پس از اتحاد میان مصر و سوریه در سالهای «۱۹۵۸-۱۹۶۱م » برای نظارت بر چاپ و نشر کتب سنت تشکیل شده بود انتخاب شد.
شیخ آلبانی در این مرحله از دعوتش در انتشارات «المکتب الاسلامی» که شیخ زهیر شاویش آنرا برای تحقیق و تصحیح آثار اسلامی و نشر سنت راهاندازی کرده بود مشغول به فعالیت شد، فعالیت شیخ در المکتب الاسلامی سبب شد آثار ایشان و دعوتشان در کشورهای مختلفی منتشر شود.
شیخ آلبانی در اوضاع بسیار آشفته و نابسامان سیاسی شام آن زمان زندگی کرد، چه ظلم و ستمی که از سوی اشغالگران فرانسوی بر مردم اعمال میشد و چه دورهی انقلاب مردمی علیه فرانسویها، چه روی کار آمدن حکومتهای ملیگرا و چه مرحلهی کودتاهی پس از آن تا روی کار آمدن بعثیها و قبضهکردن قدست توسط نصیریها بهرهبری حافظ اسد در سال ۱۹۷۰ میلادی.
شیخ آلبانی همانند دیگر اصلاحگران با آزمایشهای گوناگون مواجه شد، در این مرحله از زندگیاش دو مرتبه زندانی شد، برای نخست قبل از سال ۱۹۶۷ میلادی که بمدت یکماه در قلعهی دمشق درست همان قلعهای که شیخ الاسلام ابن تیمیه در آن زندانی شده بود زندانی شد، هنگامی که جنگ سال ۶۷ رخ داد دولت سوریه تصمیم گرفت همهی زندانیان سیاسی را آزاد کند، اما با شدت گرفتن جنگ و شایعه پراکنیهای مغرضان دولت بار دیگر شیخ را بازداشت کرد و او را به زندان حسکه در شمال شرق سوریه فرستاد، شیخ آلبانی هشت ماه از عمرش را در زندان حسکه سپری کرد و در زندان، اختصاری بر صحیح مسلم نوشت که از جمله کتابهای گم شدهی ایشان است، وی همچنین در زندان با شخصیتهای بزرگی که زندانی شده بودند آشنا شد.
در سال ۱۹۸۰م شیخ آلبانی به اردن مهاجرت کرد و تا سال ۱۹۹۹ که از دنیا رفت در این کشور زندگی کرد.
از جمله شاگردان شیخ آلبانی در این مرحله میتوان افراد زیر را نام برد:
برادر بزرگش محمد ناجی ابواحمد که از بزرگ حامیان دعوت شیخ بود، همچنین: شیخ محمد عید عباسی، شیخ حمدی عبدالمجید سلفی، استاد خیر الدین وانلی، شیخ علی خشان، شیخ عدنان عرعور، شیخ محمد جمیل زینو، شیخ عبدالرحمن عبدالصمد، استاد محمود مهدی استانبولی.
و از جمله کسانی که از محضر شیخ استفاده کردند و از منهج ایشان متأثر شدند میتوان به استاد زهیر شاویش، استاد عصام العطار و دکتر عبدالرحمن آلبانی اشاره کرد.
مرحلهی دوم: تدریس در دانشگاه اسلامی مدینهی منوره
این مرحله از زندگی شیخ آلبانی با وجود اینکه سه سال بیشتر نبود «۱۳۸۱-۱۳۸۳هـ ق / ۱۹۶۱-۱۹۶۳م» اما از مهمترین مراحل زندگی ایشان محسوب میشود، چرا که وی در این مرحله از زندگی خود شاگردانی یافت که دانش او را به کشورهایی که به آنجا نرفته بود و یا حتی شناختی در مورد آن نداشت منتقل کردند، و دارای مدرسهی در علم حدیث شد که در سراسر جهان به وی نسبت داده میشود و نه تنها در سوریه، شیخ آلبانی منهج خود در علم حدیث را بطور آکادیمی برای دانشجویان تدریس میکرد، و نوعی تحول در انتشار این علم در سطح جهان بوجود آورد و آنرا به تودهی مردم رساند پس از اینکه در انحصار افراد مشخصی بود، شیخ آلبانی در این برهه از زندگی خود دیدگاههای دعوی خود را میان سلفیها منتشر میساخت. ایشان و شیخ محمد بن عبدالوهاب البنا برای دانشجویان دانشگاه اسلامی مدینهی منوره گشتهای هفتگی ترتیب میدادندکه خود یک مدرسی دعوی و علمی بود و بسیاری علما و دعوتگران را به جامعهی اسلامی معرفی کرد.
تمام کسانی که در مورد فعالیتهای شیخ آلبانی در دانشگاه اسلامی مدینهی منوره نوشتهاند به تدریس ایشان در زنگهای تفریح اشاره کردهاند، اما جلسات علمی و دیدارهای علمی او پس از وقت اداری دانشگاه فرصتی بود که در آن به دانشجویان شیوههای گفتگو و مناظره و دلیلخواهی را یاد میداد، شیخ آلبانی در این جلسات با بسیاری از علما، دعوتگران، اساتید عربستانی و غیر عربستانی، سلفی و غیر سلفی آشنا شد.
شیخ آلبانی از سکونت در مدینهی منوره ابراز رضایت میکرد و میفرمود: «در آنجا محیطی بسیار خوب یافتم و استعدادهایی که آمادگی پذیرش دعوت را داشتند و منهجی که همخوان با فطرتم بود و بر اساس آن رشد کرده بودم»، در سال ۱۳۸۸ هـ ق شیخ حسن بن عبدالله آل شیخ وزیر وقت معارف عربستان سعودی از ایشان خواست سرپرستی بخش آموزش عالی دانشگاه ام القرای مکه را بر عهده بگیرد اما بسبب برخی مشکلات این امر محقق نشد، او از سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ هـ ق بعنوان عضو شورای عالی دانشگاه اسلامی مدینهی منوره تعیین شد.
شیخ آلبانی برای قدردانی از دانشگاه اسلامی مدینهی منوره و کتابخانهی این دانشگاه وصیت نمود کل کتابهای کتابخانهی شخصیاش پس از وفات وی وقف کتابخانهی دانشگاه اسلامی مدینهی منوره شود، در وصیتنامهی ایشان آمده است: « من در این دانشگاه خاطرات خوبی در دعوت به کتاب و سنت و منهج سلف صالح دارم روزی که در آن تدریس میکردم، امیدوارم بازدید کنندگان این کتابخانه از این کتابها بهرهمند شوند همانگونه که روزی دانشجویان دانشگاه از صاحب این کتابها بهرهمند میشدند»، شیخ آلبانی با این اقدام خود راه علامه طاهر الجزایری مؤسس کتابخانهی ظاهریه را ادامه داد، اما دمشق و کتابخانهی ظاهریه در آن دوره تحت سیطرهی نصیریها و آل اسد بود و شیخ، خود همراه با خانوادهاش ۳۰ سال قبل از آنجا گریخته بود و کتابهایش را نیز با خود برده بود.
از جمله شاگردان شیخ آلبانی در این مرحله میتوان به افراد زیر اشاره کرد:
شیخ عبدالرحمن عبدالخالق، دکتر عمر الاشقر که در آن زمان مسئول کتابخانهی دانشگاه مدینهی منوره و همسایهی شیخ بود، شیخ مقبل بن هادی الوادعی، شیخ ربیع بن هادی المدخلی.
مرحلهی سوم: اقامت در اردن:
اقامت در اردن آخرین مرحلهی زندگی شیخ آلبانی است که از سال ۱۹۸۰ میلادی زمانی که ایشان ۶۶ سال داشتند آغاز میشود و تا زمان وفات ایشان در سال ۱۹۹۹ میلادی ادامه مییابد، خود شیخ آلبانی در مورد مهاجرتش به اردن میگوید: «یکم رمضان ۱۴۰۰ هـ ق همراه با خانوادهام از دمشق عمان پایتخت اردن مهاجرت کردیم، تصمیم گرفتم در آنجا برای خود خانهای بنا کنم و تا آخر عمرم را در آن بگذرانم، از فضل و منت و کرم الهی و پس از سختیها و بیماری های زیادی که در پی بنای ساختمان به آن مبتلا شدم آن خانه آماده شد، و هنوز از بیماریهای آن دوره اندکی رنج میبرم».
شیخ آلبانی در اردن، فعالیتهای علمی خود را بر فعالیتهای دعوی اولویت مطلق داده بود، او میگوید: « برخی از برادران ما در اردن تصور میکنند من خانه نشین شدهام و میخواهند همانند گذشته به تدریس بپردازم...اما من تصمیم گرفتهام بقیهی عمر خود را به پایان رساندن پروژههای علمیای که آغاز کردهام بگذرانم»، این موضع شیخ میتواند اسباب متعددی داشته باشد از جمله: کهولت سن شیخ، آشفتگیهای سیاسی در منطقه، رانده شدن شیخ از اردن بخاطر شایعهپراکنی مخالفان دعوت بسوی قرآن و سنت که خطر شیخ را احساس میکردند، شیخ آلبانی در گذشته برای دیدار دخترش که در عمان پایتخت اردن اقامت داشت به این کشور میآمد، و درسهایی را ایراد میکرد، برخی از این درسها در مقر جماعت اخوان المسلمین در شهر زرقاء ایراد میشد، شیخ آلبانی در سال ۱۹۷۳ میلادی بنابر دعوت جماعت اخوان المسلمین برای حل و فصل اختلافات جماعت که در نتیجه جدایی گروهی از این جماعت که کل جامعه را تکفیر میکردند ایجاد شده بود عازم اردن شد و توانست این فتنه را بخواباند.
این تغییر در زندگی شد و کم شدن فعالیتهای دعوی شد بخاطر اسبابی بود که ذکر شد، اما توجه شیخ به تألیف و ارتباط با تودهی مردم در محافل عمومی ادامه داشت، کما اینکه ارتباط تلفنی ایشان با علما قطع نشد، و مجموع این دیدارها و گفتگوها در بیش از هزار نوار کاست جمع آوری شده است.
از جمله شاگردان شیخ آلبانی در اردن میتوان افراد زیر را نام برد:
شیخ محمد ابراهیم شقره، شیخ علی حسن حلبی، شیخ مشهور بن حسن آل سلمان، شیخ محمد موسی نصر، شیخ حسن العوایشه، شیخ عصام هادی، و دیگران.
منهج آلبانی:
دعوت عملی اسلامی اساس چشم انداز منهجی شیخ آلبانی در تغییر و اصلاح را تشکیل میدهد، و شالودهی اندیشهی سلفی معاصر محسوب میشود، او ایمان دارد که این چشم انداز، جامعه را به برپایی حکومتی اسلامی خواهد رساند، وی میگوید: « کسانی که مشغول دعوت هستند همانها برای برپایی حکومت اسلامی میکوشند، اما آنرا به زبان نمیآورند و از احساسات و عواطف مردم سوء استفاده نمیکنند، آنها در سکوت و آرامش برای تحقق چنین هدفی تلاش میکنند».
شیخ آلبانی خود را امتداد جنبش اصلاحی شام میدانست که بدون داشتن یک تشکل منظم فعالیت میکرد، او میگفت: «دعوت ما این است...فرهنگسازی کن سپس تشکل ایجاد کن»، بر عکس دوستش شیخ محمد بن عبدالوهاب البنا که تلاش میکرد برای تحقق چشمانداز دعویاش با قدرتهای سیاسی همپیمان شده بود.
آلبانی که در عصر پیدایش گروههای اسلامی میزیست برای دعوت سلفی چارچوبی مشخص کرد تا فهم آن برای نسل جدیدی که سخنان انشائی و بلاغی گریزان بود و قضایا را در قالب نقاط میفهمید آسانتر شود، ایشان پنج نقطه را اساس منهج، دعوت و هدف خود که از آن بعنوان «دعوت ما» یاد میکنند تعیین کرد که عبارتند از:
- بازگشت به قرآن و سنت صحیح و فهم آن بر اساس منهج سلف صالح رضی الله عنهم.
- آشنا کردن مردم با دین حق و فراخواندن آنها به عمل کردن به آموزههای دین و احکام آن و آراسته شدن به آداب اسلامی که رضایت خدا را برایشان تضمین میکند و خوشبختی و مجدشان را تحقق میبخشد.
- برحذر داشتن مردم از انواع شرک، بدعت، و اندیشههای وارداتی و احادیث منکر و ساختگی که زیبایی اسلام را زشت جلوه داده و مانع پیشرفت مسلمانان شده است.
- زنده کردن اندیشهی آزاد اسلامی در قواعد و اصول و از بین بردن جمود فکری ریشه دوانده در عقل بسیاری از مسلمانان که آنها را از سرچشمهی زلال دین دور کرده است.
- تلاش برای از سرگیری یک زندگی اسلامی و بوجود آوردن یک جامعهی اسلامی که احکام الهی را در زمین جاری کند.
این است دعوت ما؛ و ما از همهی مسلمانان میخواهیم در حمل این امانتی که مایهی بیدارگری امت خواهد بود ما را همراهی کنند.
راهکارهای آلبانی:
شیخ آلبانی برای تحقق اهداف یاد شده راهکاری مختلفی ارائه نمود که عبارت است از:
- پالایش و پرورش: آغاز اصلاح مشکلات جهان اسلام و عقب ماندگی آنان از دیدگاه شیخ آلبانی پالالوده ساختن جوانان از رسوبات عقاید باطله، خرافات، بدعتها و گمراهیهایی است که طی قرون گذشته به جامعه تحمیل شده، از جمله احادیث نادرست و ساختگی که وارد میراث علمی مسلمانان شده است.. پالایش از دیدگاه شیخ آلبانی یعنی ارائهی اسلام صحیحی که برای امت عزت و بزرگی بهمراه آورد، اما زمانی که با بدعتها و شرکیات آمیخته شد سبب عقب ماندگی مسلمانان در بین دیگر امتها شد؛ شیخ بر این بخش تمرکز کرد و پروژهی عمر خود را «نزدیک کردن سنت به امت» قرار داد و بهتوفیق الهی موفقیتهای زیادی در این زمینه کسب کرد.
اما پرورش از دیدگاه شیخ آلبانی یعنی تربیت یک نسل بر مبنای اسلام صحیح از لحاظ اعتقادی، عبادی، رفتاری، شیخ در تفاصیل اجرای این قضیه توضیحات بیشتری نداده و لذا بسیاری از پیروان شیخ آلبانی از عملیات پرورشی تنها عنوان آنرا میفهمند!
- امروزه ترک سیاست عین سیاست است:
شیخ آلبانی همواره تأکید میکند سیاست بخش مهمی از اسلام است، اما معتقد است وقت آن فرا نرسیده که سلفیها وارد فعالیتهای سیاسی شوند، بلکه باید در مرحلهی بعدی در این زمینه قدم بگذارند، او در موضع خود در قبال سیاست میگوید: «ما به سیاست مشغول نمیشویم، نه از این روی که معتقد باشیم سیاست از اسلام نیست، خیر... سیاست بخشی از اسلام است، اما در این برهه از تاریخ به این نتیجه رسیدیم که ترک سیاست عین سیاست است. هدف این است که در این دوره به سیاست مشغول نشویم وگرنه چطور امکان دارد حکومتی اسلامی بدون سیاست ورزی برپا شود، اما باید علما و فقهای آگاه به کتاب و سنت و منهج سلف صالح به سیاست مشغول شوند و وظیفهی نخست ما تربیت این نسل است».
شیخ آلبانی موضع خود را مرتبط به سیاست میداند و نه دین، امروزه ما میبینیم بسیاری از جنبشهای اسلامی سیاسی بدون هیچ هدفی در بازیهای سیاسی تصمیم به تحریم و یا مشارکت میگیرند، لب موضع شیخ در مشارکت سلفیها در سیاست این است: زمانی که فضای سیاسی آمادهی مشارکت آنها باشد، و سلفیها از قدرت فعالیت در عرصهی سیاسی برخوردار باشند.
- دعوت ما این است: فرهنگ سازی کن و بعد تشکل ایجاد کن:
شیخ آلبانی همزمان با تشکلها و جماعتهای زیادی زندگی کرد« جماعت اخوان المسلمین، حزب تحریر، جماعت اسلامی هند، جماعت تبلیغ...» و بخوبی از پیامدهای منفی و خطر جمع شدن بدون تربیت آگاه بود، لذا تفاوت میان دعوت سلفی و دیگر گروههای اسلامی را در این جمله خلاصه میکرد: «دعوت ما این است: فرهنگ سازی کن بعد تشکل ایجاد کن و دعوت دیگران این است: تشکل ایجاد کن و بعد تلاش کن فرهنگ سازی کنی و سپس هیچ!».
نقش اصلاحی شیخ آلبانی:
میتوان نقش اصلاحی شیخ آلبانی را در دو محور خلاصه کرد: اول: تولیدات علمی ایشان از جمله مقالات، کتابها، سخنرانیها، و دوم: نهادینه کردن منهج تحقیق سنت و فقه مقارن در جهان اسلام.
- تولیدات علمی:
از آنجایی که تولیدات علمی شیخ آلبانی ضمن پروژهی بزرگ او «نزدیک کردن سنت به امت» محسوب میشد، با عبارتهای ساده نوشته شده تا برای تودهی مردم قابل فهم باشد بر خلاف آنچه در آن دوران در اثر تحجر، جمود و تعصبات فقهی شایع بود، تولیدات علمی شیخ آلبانی نیازهای آنی جامعه را برآورده میکرد و منهج کتاب و سنت بر فهم سلفت امت را نهادینه میکرد، و علاوه بر آن به اختصار و ساده بودن مشهور است کما اینکه در کتاب «الجامع الصغیر» این مسئله را بهخوبی مشاهده خواهید کرد.
کسی که خوب در تولیدات علمی شیخ یعنی ۲۳۰ تألیف، تخریج، حاشیهنویسی، فتاوای او جدا از نوارهایش دقت کند میبیند ایشان در همهی زمینهها اثری از خود برجای گذاشته است، برای نمونه:
- ایشان در زمینهی تصحیح باورهای مردم کتاب هایی نوشت و کتابهایی را نیز تصحیح و تحقیق و تخریج نمود مانند: «هشدار به سجده کننده از قرار دادن قبرها بعنوان مسجد» «توسل...احکام و انواع آن» «احتجاج به قدر» نوشتهی ابن تیمیه، «اصول سنت و عقاید دینی» نوشتهی حمیدی، شرح عقیدهی طحاویه نوشتهی علامه ابن ابی العز حنفی.
- کتابهایی در علوم قرآن مانند: «معالم التنزیل» نوشتهی امام بغوی، «در فراروی تلاوت»، «چگونه قرآن را تفسیر کنیم؟».
- کتابهایی در عبادات و معاملات مانند: «روش نماز پیامبر صلی الله علیه وسلم» که آنرا در سه حجم بزرگ، کوچک و مختصر نوشتند، «حج پیامبر صلی الله علیه وسلم»، «احکام جنایز»، «احکام گنجینهها»، «حجاب زن مسلمان»، «حقیقت روزه»، «آداب زناشویی»، «مسح بر دو جوراب»، و تصحیح و تحقیق کتاب «اصلاح المساجد» نوشتهی علامه جمال الدین قاسمی.
- کتابهایی در سیرت مانند: «دفاع از حدیث نبوی و سیرت در پاسخ به اشتباهات دکتر بوطی در فقه السیره»، تحقیق و تخریج کتاب «فقه السیره» نوشتهی شیخ محمد غزالی.
- کتابهایی در تخریج فقه حنبلی: کتاب «ارواء الغلیل فی تخریج احادیث منارالسبیل» از نخستین کتاب حدیثی ایشان در رابطه با مذهب حنبلی است و بعدها وی کتاب «الذب الاحمد عن مسند احمد» را در دفاع از مسند امام احمد نوشت.
- کتابهایی در فقه دلیل و فقه مقارن مانند: «التعليقات الرضية على الروضة الندية»، «تمام المنة در تخریج احادیث فقه السنه نوشتهی سید سابق»، «الثمر المستطاب في فقه السنة والكتاب».
- کتابهایی در تخریج، تحقیق، تأصیل سنت نبوی مانند: «مختصر صحیح بخاری»، «مختصر صحیح مسلم»، «تخریج و تحقیق سنن اربعه»، « سلسلهی احادیث صحیح»، « سلسلهی احادیث ضعیف و ساختگی»، «بازگشت به سنت»، « حجیت استقلالی حدیث» و...
- کتابهایی در علم حدیث مانند: تحقیق کتابهای «الاکمال فی اسماء الرجال» نوشتهی تبریزی، «الباعث الحثیث» نوشتهی شیخ احمد شاکر، «تاریخ دمشق» نوشتهی ابن عساکر.
- کتابهایی در تصحیح مفاهیم مانند: تحقیق کتابهای «ارشاد ناقدان در آسان سازی اجتهاد» نوشتهی صنعانی، « حقوق زنان» نوشتهی رشید رضا، «اصطلاحات چهارگانه» نوشتهی مودودی، و نگارش کتابهای «دعوت سلفی... اهداف آن و موضعش در مقابل مخالفان»، «فقه واقع».
- کتابهایی در پالایش نفس مانند: «صحیح الکلم الطیب»، «ریاض الصالحین»، «اغاثه اللهفان من مصاید الشیطان» نوشتهی ابن قیم، «کلمه الاخلاص» نوشتهی ابن رجب، «لفته الکبد فی تربیه الولد» نوشتهی ابن جوزی، «مساوئ الاخلاق» نوشتهی خرائطی.
- فهرست بندی کتب و کتابخانهها مانند: «اسامی کتابهای نسخه برداری شده در کتابخانهی ظاهریه»، «بغیه الحازم فی فهارس مستدرک الحاکم»، «فهرست کتاب الکواکب الدراری» نوشتهی ابن عروهی حنبلی، «فهرست نسخههای خطی کتب حدیث در کتابخانهی اوقاف حلب»، «گزیده هایی از فهرست کتابخانهی بریتانیا».
- کتابهایی در نقد منحرفان مانند: پاسخ به کتاب التعقیب الحثیث نوشتهی حبشی، تحقیق کتاب «التنکیل بما فی تأنیب الکوثری من الاباطیل» نوشتهی علامه معلمی، «پاسخ به ارشد سلفی»، «نقد کتاب مراجعات عبدالحسین شرف الدین رافضی».
شیخ آلبانی و تکمیل تلاشهای اصلاحی دیگران:
شیخ آلبانی به تکامل تلاشهای دعوی بویژه در زمینهی فرهنگ سازی و تألیف باور داشت، لذا از نمونههای عملی اصل «پرورش» نزد او «همکاری در پالایش کتابهای مهم رموز دعوت اسلامی از احادیث ضعیف» بود چرا که این کتابها نقش مهمی در بیداری اسلام داشتند، مانند:
- حاشیه نویسی برکتاب حجاب، و تخریج احادیث کتاب «اصطلاحات چهارگانه» نوشتهی ابوالاعلی مودودی.
- کتاب «زن مسلمان» نوشتهی استاد حسن البنا، شیخ آلبانی این کتاب را بازنگری کرد و بر آن حاشیه نوشت و احادیثش را تخریج کرد.
- شیخ آلبانی کتابی مستقل با عنوان «غایه المرام در تخریج احادیث کتاب الحلال و الحرام نوشتهی دکتر قرضاوی» را بهرشتهی تحریر در آورد[2]، و همچنین احادیث کتاب «فقر و راههای علاج آن» نوشتهی دیگر دکتر قرضاوی را تخریج کرد.
- تخریج احادیث کتاب «فقه السیره» نوشتهی شیخ محمد غزالی.
- تخریج احادیث کتاب «فقه السنه» نوشتهی شیخ سید سابق و آنرا «تمام المنه» نامید.
کسی که خوب در این کتابها اندیشه کند به وضوح در مییابد که این کتابها اهداف شیخ در تربیت مسلمانان بر اساس احکام شرعی صحیح و ایجاد جامعهای اسلامی را از آغاز برای آن تلاش میکرد را محقق میسازد، هدفی که آنرا اینگونه بیان کرده بود: «تلاش برای از سرگیری زندگی مسلمانانه و ایجاد یک جامعهی اسلامی و اجرای حکم خداوند در زمین».
توجه شیخ به کتابهایی که سران جماعتهای غیر سلفی آنها را به رشتهی تحریر در آورده بودند نشان از جدیت شیخ در همکاری میان جماعتها در پرتو قرآن و سنت و منهج سلف امت دارد.
- محور دوم اصلاحگری شیخ آلبانی: نهادینه کردن منهج تحقیق میراث سنت و فقه مقارن در جهان اسلام:
خداوند به شیخ آلبانی این توفیق را عنایت کرد که منهج تحقیق میراث سنت نبوی را بگونهای در جامعه نهادینه کند که مبدل به یک منهج آکادمیک و فراگیر شد و دیگر مردم هیچ حدیثی را بدون تحقیق و فهم درجهی صحت آن نمیپذیرند، این منهج محدود به سلفیها نیست، بلکه بسیاری از مخالفان سلفیت رو به تخریج و تحقیق احادیث آورند پس از اینکه این علم در جهان اسلام به فراموشی سپرده شده بود حتی در عربستان سعودی، شیخ ابن عثیمین در مورد نقش کتابهای شیخ آلبانی میگوید: «قبل از دعوت شیخ آلبانی بسیار از علما و مشایخ احادیث صحیح و ضعیف را از هم تشخیص نمیدادند، و بسیار میشد که فتاوای خود را بر اساس احادیث ضعیف و حتی جعلی و ساختگی بنا میکردند، شیخ آمد و این علم را منتشر کرد و مردم را به آن آگاه نمود و احادیث صحیح و ضعیف را به آنها معرفی کرد، خداوند به او بهترین پاداشها را عنایت کند».
کما اینکه پژوهش های شیخ آلبانی و بحثهای فقهی ایشان بر اساس پیروی از دلیل بگونهای نهادینه شد که امروزه تبدیل به یک منهج علمی شده و در دانشگاههای جهان بهاسم «فقه مقارن» تدریس میشود، و شیخ آلبانی نقش بسیار مهمی در نهادینه کردن این منهج از طریق بررسی احادیث صحیح و نشر سنن عملی مجهول برای بسیاری از فقها داشت، تا جایی که استناد به آثار رکنی از ارکان پژوهشهای علمی معاصر شده است، و کمتر پژوهش فقهی یافت میشود که به احکام شیخ آلبانی بر احادیث و تخریجهای ایشان استناد نکرده باشد.
این منهج مقارن مبتنی بر دلیل خواهی بازکنندهی در اجتهاد در عصر ما بود که به تحجر و جمود پایان داد و مسلمانان را از بسیاری فتاوای سختگیرانهی بناحق رهانید، مانند فتوای عدم طهارت شخص جنبی که دندانهای خود را پر کرده است، که شیخ آلبانی در این مسئله با پدرش بشدت اختلاف داشت و در نهایت پدرش به رأی و نظر او قانع شد.
درگذشت شیخ ناصر الدین آلبانی رحمه الله تعالی:
شیخ ناصر الدین آلبانی عصر روز شنبه ۲۲ جمادی الآخر ۱۴۲۰هـ ق برابر با ۲ نوامبر ۱۹۹۹م درحالی که ۸۵ سال داشت در شهر عمان پایتخت اردن چشم از جهان فرو بست، و بنابر وصیتی که کرده بود در همان شب توسط هزاران تن از دوستداران و شاگردانش دفن شد.
شاید از بهترین جملات مختصری که در رابطه با شیخ آلبانی گفته شده سخنان شیخ عبدالرحمن عبدالخالق در دفاع از شیخ آلبانی و پاسخ به مجلهی المجتمع کویتی است، ایشان میگوید: « ناصر الدین در کل زندگی خود به هیچ جماعت و گروهی نپیوست، و با هیچ گروه و جماعتی از جماعتهای اسلامی به دشمنی و ستیز بر نخواست، بلکه خیرخواه همه بود و آنها را نصیحت و ارشاد میکرد، او از هیچ تلاشی برای تربیت جوانان از هر گروهی که بودند کوتاهی نمیکرد، با توان قوا علوم شرعی را در هر سویی منتشر میکرد، و شاگردانی از همهی جماعتهای و گروههای اسلامی دارد، او شاگردان و دوستانی از جماعت اخوان المسلمین، حزب تحریر، جماعت عباد الرحمن، و سلفیها داشت، شیخ آلبانی هیچ جماعت خاصی با قوانین خاص تأسیس نکرد، نه اینکه نمیتوانست و یا اینکه باور داشت چنین کاری حرام است، بلکه بخاطر اینکه او نشر علم در میان مردم و همهی جماعتها را برای خود از اولویتها میدانست، و معتقد بود منهج سلفی از فهم دین میتواند مردم را از حیث عقیده، عبادت، تعامل، و اخلاق به دین حق بازگرداند».
برای اطلاع بیشتر از شرح حال شیخ آلبانی مراجعه شود به:
- حياة الألباني وآثاره وثناء العلماء عليه، تألیف: محمد إبراهيم الشيباني.
- علماء الشام في القرن العشرين، تألیف: محمد حامد الناصر.
- محدث العصر الإمام محمد ناصر الدين الألباني كما عرفته، تألیف: عصام موسى هادي.
- الألباني بقلمه، تألیف: عصام هادي.
- الإمام الألباني دروس ومواقف وعبر، تألیف: عبدالعزيز السدحان.
- محمد ناصر الدين الألباني محدث العصر وناصر السنة، تألیف: إبراهيم العلي.
- مقالات الألباني، جمع آوری: نور الدين طالب.
- علماء ومفكرون عرفتهم، تألیف: محمد المجذوب.
[1] - پدر شیخ آلبانی در آخر حیاتشان نرم شد و به درست بودن برخی قضایایی که شیخ به آن دعوت میکرد اقرار کرد و رابطهی بسیار خوبی با هم داشتند.
[2] - شیخ قرضاوی در این رابطه میگوید: تخریج علامه شیخ محمد ناصر الدین آلبانی بر احادیث کتاب حلال و حرام بنده تجلیل از کتاب و نویسندهی آن است، علمای حدیث از دیر زمان کتابهای پوچ و بیمحتوا را تخریج نمیکردهاند، بلکه کتابهایی را تحقیق و تخریج میکردهاند که ارزش علمی دارد، و من از اینکه محدث مشهوری چون شیخ آلبانی احادیث کتابهای من « حلال و حلال در اسلام»، «فقر و راههای درمان آن» را تخریج نموده است بسیار خوشحالم.نقل از وبسایت دکتر قرضاوی «مترجم»